جدول جو
جدول جو

معنی گربه شاندن - جستجوی لغت در جدول جو

گربه شاندن
(زَ بُ دَ)
فریفته شدن:
هرگز به دروغ این فرومایه
جزجاهل و غمر گربه کی شاند.
ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا).
به حسرت جوانی به تو بازناید
چراژاژ خایی چرا گربه شانی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
گربه شاندن
حیله کردن فریفتن، خود را فریفتن، فریفته شدن: بحسرت جوانی بتو باز ناید چرا ژاژ خایی چرا گربه شانی ک (ناصر خسرو)، تملق گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گربه سانان
تصویر گربه سانان
تیره ای از جانوران گوشت خوار که شبیه گربه هستند مانند شیر، پلنگ و ببر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گربه شانی
تصویر گربه شانی
تملّق گویی
مکر، حیله، فریب، ستاوه، کلک، خاتوله، گول، چاره، روغان، کید، ترب، دغلی، ترفند، تزویر، تنبل، دویل، غدر، احتیال، خدعه، قلّاشی، شید، ریو، دستان، دلام، حقّه، نارو، شکیل، نیرنگ، اشکیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گربه شان
تصویر گربه شان
محیل و مکار، چاپلوس
فرهنگ فارسی عمید
(گُ بَ / بِ)
فریفتگی. مکاری: و آن را به حیلت بلا بندی توان کرد و گربه شانی توان به میان آورد. (کلیله و دمنه). رجوع به گربه شاندن شود
لغت نامه دهخدا
گربه شانی: چو گربه شانگی کی لایق آید چنین سلطان چنین شیر ژیان را ک (منسوب به مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع گربه سان (گربه مانند) تیره ایست از گوشتخواران که هیئت ظاهری آنها مانند گربه است و انگشت رو میباشند و چنگالهای قوی دارند که در حال استراحت دنباله ای از پوست روی آنها را میپوشاند بقسمی که در این موقع بزمین نمیرسند ولی هنگام حمله از غلاف خارج میشوند. شیر و پلنگ و ببر و یوزپلنگ و گربه وحشی و گربه خانگی در این تیره جای دارند تیره گربه پنجه روان پنجه داران
فرهنگ لغت هوشیار
مکاری حیله گری، فریفتگی، تملق گویی، میانه را گرفتن اصلاح ذات البین: و این جنس چنان متاصل نگردد که قلع آن در امکان نیاید و آخر بحیلت بلابندی توان کرد و گربه شانی در میان آورد
فرهنگ لغت هوشیار